جنس جنس و ما جنس نا جنس بودیم

ساخت وبلاگ

نمی دانم چرا وقتی می خواهم از جنس و جنسیت بنویسیم، یک طوری این حس را به خود القا می کنم که دیگر دختر سر به زیر، با حیا، مهربان، عزیز خانواده نیستم. 

همان هیولایی دو سری هستم که مسبب تمام ناهنجاری جامعه است و مقصر تمامی طلاق ها،خیانت ها . همان هیولایی که مادران برای پسر هایشان منع کرده اند . عشق بازی بزرگ ترین تله زنانگی است.

انگار آدم ها در سیاره ای دیگر زندگی می کنند که اینقدر خودمان را از آن ها جدا کرده ایم. ما تافته جدا بافته ایم که غریزه در ما اثر نکرده .

مگر آدم ها چقدر از شما دورند ؟

صنعت های مختلفی ایجاد شدند تا عشق بازی چیزی فراتر از عشق بازی باشد شغل باشد ، هدف باشد ، لذت باشد ، محبت باشد .

دغدغه بسیاری شد تا از این یازده دقیقه، دنیا بسازند .

آنگاه من و شما در سن ۲۵ ۲۷ و حتی گاهی در دم دم های ۳۰ سالگی انکار می کنیم ، ادعای کنترل می کنیم ، چه کنترلی ؟ چه ادعایی آخر.

سرم داخل برف نمی برم تا برچسب حیا به خود بگیرم ، هزاران بار همه ما دلمان رفت برای یک هم آغوشی لطیف . ولی باید مراقبت می کردیم .

مراقبت مراقبت مراقبت... 

ما مراقبت کردیم ، چه شد مگر ؟ آزاده ی توانمند ؟ قهرمان پایدار ؟ این ها مجسمه هایی ست که خودتان برای خودتان تراشیده اید. ما هیج شدیم. من پایان این نسل مراقبت شده هستم، من هر روز با این نسل در حال گذرم باور بفرمایید ما هیج عادیمان شد.

 

+ چه بسا ان هایی که در این قید و بند نبودند و در حال شاد تر و زیبا تر از ما در حال زندگی اند.

بگویم به شما که انگشت شمار هم نیستند.

my birthday...
ما را در سایت my birthday دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5imokab بازدید : 174 تاريخ : سه شنبه 22 بهمن 1398 ساعت: 17:16